دانیال دوست داره مثل باباش رانندگی کنه !
دانیال جونم نمیدونم چرا اینقدر دوست داری بری پشت فرمون ؟ آخه تا بابا پیاده میشه از ماشین ، تو سریع میری پشت فرمون ... هر کاری دلت میخواد بکن .... ماشینه باباته دیگه ! ...
نویسنده :
مامان دانیال
19:28
عشق مامان ، بابا نوئل شده ....
قربون چشمای خوش رنگت پسرم .... پدر و پسر دوست داشتنی این هم عکسهای یه روز خوب بود . دیماه 91 ...
نویسنده :
مامان دانیال
19:16
یک عدد پسر سه ماهه خوردنی ....
الهی قربونت برم پسرم که اینقدر با دقت به دوربین نگاه میکنی ... خیلی دوست دارم گل پسرم . تو هم مثل بابا جونت تحمل گرما رو نداری . اجازه نمیدادی لباس آستین کوتاه 5 دقیقه تنت باشه . سریع کلافه میشدی ..... ...
نویسنده :
مامان دانیال
5:34
یه موضوع بین مادر و پسر.....
مراسم قطره آوردن برای جناب دانیال خان ....
دانیال جونم ، همه بچه ها دل درد دارن وقتی کوچولون ولی دل درد تو رو ما تحمل نداشتیم ببینیم . هر دفعه که زور میزدی ما میبردیمت پیش دکتر که ببینیم برای چیه ! شما هم ظاهرا ما رو شناخته بودی که اینقدرناز میکردی ... کولیکز و کولیک پد و گریپ میکسچر و عرق نعنا رو یکی دوبار بهت میدادیم ولی باز دلمون یه داروی بتر میخواست که بالاخره دکترت بهمون گفت ولی گفت که پیدا نمیکنین .... آخه تازه تحریم دارو شروع شده بود . همه فامیل بسیج شدیم تا پیداش کنیم که بالاخره عمو میثم پیدا کرد و خرید . وقتی بهمون خبر داد هممون اینجوری شدیم . خلاصه باید توی شرایط خاص نگهداری میشد . چون خودت هم خیلی خاصی مامانی و خاله حدیث و امیر علی دارو ...
نویسنده :
مامان دانیال
5:25
دانیال برای اولین بار رفته خونه خاله حدیث ...
این عکس 13 مرداد 91 انداخته شده . خاله حدیث مهمونی داشت برای افطار . دایی علی و خانواده به علاوه مامان بزرگ و مامانی هم بودن . بازم اونجا همش خواب بودی ... ...
نویسنده :
مامان دانیال
5:11
هنوز 2 ماهش هم نشده شازده ....
پسرم چند شب بود که نمیذاشتی من و بابا جون بخوابیم به خاطر همین بابا داوود ما رو گذاشت خونه مامانی و رفت خونه مامان اشرف که هر دوتامون استراحت کنیم و خستگیمون در بره .... ببین خونه مامانی چه راحت میخوابیدی و هیچ کس حرف من رو باور نکرد که میگفتم دانیال نمیخوابه !!! وقتی هم که بیدار میشدی ... حالا خوابیدنت یه طرف ماجرا من نمیدونم خنده ات برای چی بود ؟خلاصه هر کاری هم که بکنی به نظر ما خیلی قشنگه . همیشه خندون باشی دانیال خان ...
نویسنده :
مامان دانیال
5:04
13 روزگی دانیال ...
شاید این بار اول آخری بود که پستونک خوردی مامان جون ..... وای که خوابیدنت هم عکس گرفتن داره ... ...
نویسنده :
مامان دانیال
4:52